انسان و خدا در اساطیر یونان
در زمان کرانوس، خدای خدایان مظهر جُبن و بَددِلی، فزونخواهی و خُبث طینت و مَظهر شِقاوتِ کودک خواری نخستین انسانها درتفاهم متقابل با ایزدان میزیستند. فارغ از رنج جانکاه و خستگی جسم ستیز به سر میبردند. خاکِ بارور گنجینههای بیکران خویش را بدانها میداد. در بَزمهای دائمی با خدایان به شادخواری مینشستند. همهی مواهب جهان را در اختیار داشتند. از جاودانگی نصیب نمیبردند ولی از پس عمری هزار ساله، غرقه در خوابی شیرین میمُردند و به فرشتگان بخشندهای تبدیل میشدند که وظیفهی آنها محافظت و نگاهبانی و پشتیبانی از زندگان بود. ولی چون زئوس به اریکهی خدائی تکیه زد نه تنها هَمبَری انسان میرا با خدایان را خوش نداشت بلکه در دل کینه توزش میگذشت که با خوارداشت انسان به گونهای پرومته را به فاش رازی وا دارد که به موجب آن قرار بود زئوس سرنگون شود. بنابراین زئوس همهی مواهب را در قالب گاوِنر سفیدی ظاهرکرده از پرومته خواست تا آنرا بین وی و انسانها تقسیم کند پرومته نیز گاو را سر بریده تمام استخوان ها را زیر پوست و چربیهای گاو پنهان کرده و گوشتهای لذیذ را به صورت تودهی فشردهای درآورده و هر دو را نزد زئوس نهاد تا وی سهم خویش برگیرد. زئوس به طمع، تودهی بزرگ حاوی استخوان را برداشت و چون لقمهای ازآن بر گرفت چنان به خشم آمد و نعره کشید که جهان به لرزه درآمد و از آن پس پرومته گریخت و انسانها از دربار خدایان رانده شدند. درغارها و جنگلها در تاریکی نکبت و جهل میزیستند.این بود که پرومته از آتشکدههای هفائیستوس برادر زئوس بارقهای از آتش زیبا، سرخ و مقدس را میرُباید و به این امید که انسان از جور خدایان فرصت یابد بر زمین خدائی کند آن را به انسان تقدیم میکند.
4 Comments:
پس در واقع ما باید از پرومته خیلی متشکر باشیم. ولی ما بدمان نمی آمد در مقام خدایان هم یک چندی میزیستیم که ببینیم چگونه است این مقام. باید خیلی جذابیت داشته باشد. ولی براستی خدایی که نداند زیر آن توده گوشت و پوست استخوان است و نه گوشت خیلی هم خدا نیست. نه؟
خدائی زیستن در خور شان انسان است
تحمل این همه شور بختی به این خاطر است
که انسان بنا به گفته ی پرومته برود که بر روی زمین خدائی کند
بعلاوه در سیستم چند ین خدائی یونان قدیم
خدایان تمایلات انسانی داشتند ازجمله
گهی دانستن گاه هم ندانستن فرونگذارم
وبگذرم که فضای اساطیر فضائی است
بالاتر از انسان وپائین تر از آسمان پدیده هایش با معیار های عقلائی سنجیده نمیشود
ما فکر میکنیم خدایان یونانی چیزهایی بوده اند مانند خلیفه اله هایی که بعد از آمدن ادیان بر کره زمین پدید آمدند. قدیسین مسیحی یا مسلمان یا کلیمی یا.... پشوتن. ولی خیلی قدیمترند. یکبار هم با هم گفتیم که رستم ما و سیاوش ما و ... ما همان آدمهای وسترن آمریکایی هستند. پت گارت، بیلی د کید، لوک خوش شانس . ..ولی رستم ما قدمت چندین هزارساله دارد و آنها چند صد ساله. بت های ازلی و خاطره های ابدی. راستی میترای ایرانی بالاتر بوده یا خدایان یونانی؟
صد البته
میترای ایرانی والبته خدایان خلیفه اله نبودند خلیف اله هاتجسدوتجسم آنها بودندولی آنچه به بت های ازلی وخاطرات ابدی نسبت میدهی درست است ولی یک چیز باقی میماند وآن این است که تنها خلیفه کشک نیست یک قدم بالاترش کشک تراست
Post a Comment
<< Home